گرجستان | Georgia

گرجستان کشوری در قفقاز است که پایتخت آن شهر تفلیس است. گرجستان کشوری است که در منطقه اوراسیا قرار دارد و مرز میان اروپا و آسیا است. گرجستان در میانه و غرب قفقاز جنوبی (ماورای قفقاز) واقع شده است و از شمال با فدراسیون روسیه، از شرق با جمهوری آذربایجان، از جنوب با ارمنستان، و از جنوب غربی با ترکیه هم مرز است و در غرب هم با دریای سیاه همسایه است.

گرجستان حکومت ، جمهوری دموکراتیک و سکولار است. رئیس جمهور کنونی کشور میخائیل ساکاشویلی است که رابطه نزدیکی با غرب دارد و خواهان عضویت گرجستان در ناتو و اتحادیه اروپا می‌باشد. و با روسیه برسر دو جمهوری خودمختار آبخازیا و اوستیای جنوبی - به ویژه پس از جنگ سال ۱۳۸۷ - اختلافات فراوانی دارد. نام بین‌المللی گرجستان، جرجیا (Georgia) می‌باشد که در بیشتر جهان به این نام خوانده می‌شود. این کشور دارای دو جمهوری خودمختار آبخازیا و اوستیای جنوبی (به گرجی: منطقه تسخینوالی) است که در شمال کشور و در همسایگی روسیه هستند و اکنون این دو منطقه با پشتیبانی روسیه اعلام استقلال کرده‌اند.

گرجستان تاریخ و فرهنگ پربار و کهنی دارد و از نخستین کشورهایی است که مسیحیت را به عنوان دین رسمی کشور برگزید (در سده‌های چهارم و پنجم میلادی). تاریخ و فرهنگ گرجستان با ایران مشترکات بسیاری دارد چراکه این کشور مدتها جزئی از ایران بوده است. در دوره صفویه، مادر بیشتر شاهان، گرجی بودند و گرجی‌ها در بسیاری از مناصب کشوری و لشکری حضور داشتند. در سال ۱۱۹۲ هجری خورشیدی (۱۸۱۲ میلادی/۱۲۲۸ قمری) طبق پیمان‌نامه گلستان، گرجستان رسماً از ایران جدا شد و به خاک روسیه تزاری پیوست. گرجستان در دی ۱۳۷۰ (دسامبر ۱۹۹۱) از شوروی استقلال یافت. گرجستان کشوری کوهستانی و پرباران می‌باشد که پهناوری آن 700/69 کیلومتر مربع (۱۲۱ام) است و جمعیت آن ۶/۴ میلیون تن (آمار ۱۳۸۷) می‌باشد. بیشتر مردم گرجستان مسیحی هستند و ۸۴ درصد آنان از نژاد گرجی هستند که به زبان گرجی سخن می‌گویند، این زبان خط ویژه خود را دارد.

آقا محمدخان قاجار پس از به قدرت رسیدن به قفقاز لشکر کشید و تفلیس را تسخیر کرد. پس از فتح شهر 15 هزار تن از مردم بیگناه را کشت و خانه‌ها و کلیساها را نیز خراب کرد و دهها هزار گرجی را به اسارت گرفت. این رخداد سبب تنفر شدید مردم گرجستان از ایران شد و یکی از زمینه‌های معنوی جدایی گرجستان از ایران گشت. در زمان فتحعلی شاه قاجار و پس از شکستهای پیاپی سپاه ایران به فرماندهی عباس میرزا از روسیه تزاری و در پی پیمان نامه گلستان، گرجستان رسما از ایران جدا شد و ضمیمه خاک روسیه شد. از آن زمان زبان روسی به عنوان زبان رسمی گرجستان در مدارس و ادارات اجباری گردید.

شرق گرجستان پس از اسلام در دوره‌های صفویه و افشاریه نیز جزئی از ایران بوده است. در دوره زندیه به دلیل از میان رفتن مرکزیت سیاسی ایران، هراکلیوس حاکم گرجستان ابتدا اعلام استقلال کرد و پس از چندی خود را زیر پوشش روسیه تزاری قرار داد.

پادشاهی‌های گرجی در دوره‌های باستانی، یعنی ایبریا در شرق کشور و اگریسی در غرب، از نخستین کشورهایی بودند که به ترتیب در ۳۱۷ و ۵۲۳ پس از میلاد، دین مسیحیت را دین رسمی خود ساختند. پادشاهی ایبریا دیری نپایید و بزودی بخشی از شاهنشاهی ایران گشت. اگریسی صحنه رقابت ایران و بیزانس گشته و گرجستان غربی دست به دست می گشت.

طبیعت گرجستان گوناگون است: این جمهوری با نواحی ناهموار مشخص می‌شود و دو سوم آن کوهستانی است؛ بلندترین قله این کشور با بلندی ۵۰۶۹ متر بر فراز کوه شخارا قرار دارد. گرجستان غربی دارای اقلیم مرطوب جنب مداری است، در حالی که در گرجستان شرقی خشک یا معتدل مرطوب است. منابع طبیعی جمهوری شامل زغال سنگ، نفت، منگنز، فلزات غیرآهنی و معادن غیرفلزی است. از آب رودخانه‌های گرجستان در تولید برق و آبیاری زمین‌های کشاورزی نیز استفاده می‌شود.

جمهوری گرجستان شامل دو جمهوری خودمختار آبخازیا (در شمال غرب) و اوستیای جنوبی ( در شمال شرق) است. جمهوری خودمختار پیشین آجاریا در جنوب غرب کشور نیز در سال ۱۳۸۳ به استان تبدیل شد. گرجستان به ۶۵ ناحیه و مناطق روستایی تقسیم می‌شود و دارای ۱۳ شهر و چندین شهرک است که شامل شهرهای تفلیس، کوتائیسی، گوری، چیاتورا، روستاوی، پوتی، تقیبولی، زوگدیدی، تسقالتوبو، سوخومی، تقوارچلی، گاگرا، باتومی، و ۳۷ شهر کوچک، ۶۱ مرکز روستایی و ۴۵۰ روستا است.

جمعیت گرجستان در سال ۱۳۸۷، ۴/۶۳۰/۰۰۰ تن بوده است، که ۸۳/۸ درصد آنان از نژاد گرجی بوده اند که به زبان گرجی صحبت می‌کنند، این زبان دارای خط ویژه خود می‌باشد. سایر نژادهای ساکن در گرجستان؛ آذری،ارمنی روسی، آبخازی، و اوستیایی هستند.

سواحل گرجستان ( خواص درمانی ساحل سحر آمیز دریای سیاه )

اثر جادويي سواحل اين منطقه بر انسان از زمان كهن مورد توجه مردمان بومي بوده است . اوركي Ureki منطقه اي است در غرب گرجستان و در كنار درياي سياه. اين منطقه از شمال 15 كيلومتر با پوتي فاصله دارد و از جنوب 60 كيلومتر با باتومي. سواحل اين منطقه گلي و به رنگ قهوه است. از دير باز مردم مي دانستند كه خاكهاي ساحلي اين منطقه شفابخش است. بسياري از افراد از مناطق دورتر به اوركي مي آمدند و گلهاي ساحلي را به تن خود مي ماليدند تا از خاصيت سحرآميز آن بهره گيرند.آيا اين باورها خرافات بود؟ دانشمندان در قرن نوزدهم پي بردند كه ماسه هاي سواحل اين منطقه داراي اثر مغناطيسي است. از ديرباز مي دانستند كه ميدان مغناطيسي تاثير خاصي بر روي ارگانيسم بدن انسان دارد. بعدها پژوشگران با تجزيه خاك اين منطقه پي بردند كه تركيبات آن حاوي مواد معدني با تركيب ويژه اي است كه سبب ايجاد ميدان هاي مغناطيسي طبيعي مي شود.پيشتر و در زمان شوروي سابق بسياري از مردم از نقاط مختلف اتحاد شوروي به اين منطقه مي آمدند و چند روزي را در آن اقامت مي گزيدند با اين باور كه سلامت آنها تا پايان عمر تضمين خواهد شد.بسياري از بيماران هم در اين منطقه اقامت مي گزيدند تا درمان شوند.اكنون و در شرايط جديد گرجستان بسياري از مردم جهان متوجه اين منطقه شده اند. انگليسي ها توجه خاصي به اين منطقه داشته اند و در آنجا سرمايه گزاري كرده اند. چند تورگران انگليسي هم براي جذب توريست از سراسر اروپا به اين منطقه مشغول فعاليت هستند. سالانه هزاران جهانگرد و توريست از نقاط مختلف دنيا به اوركي مي آيند و چند روزي را در آنجا اقامت مي گزينند تا عمري را در سلامت و تندرستي بگذرانند. بويژه خانم ها به اين منطقه علاقه بيشتري دارند چون باور بر اين است كه خاك اين منطقه در سلامت پوست بسيار موثر است و نقش مهمي در زيبايي شخص دارد.اوركي داراي آب و هواي مرطوب و معتدلي است. ميانگين دما ي آن در سردترين ماه سال يعني ژانويه 5.8 درجه سانيگراد و در گرمترين ماه سال يعني آگوست بيش از 23 درجه است. سواحل اوركي عمق بسيار اندكي دارند و از اينرو مورد علاقه والدين داراي فرزندان مي باشد. بوميان اوركي پوست تيره تري نسبت به مردم ساير مناطق گرجستان دارند و گرجي را با لهجه اي اندكي متفاوت نسبت به تفليس صحبت مي كنند. درختهاي برگ سوزني را در اين منطقه فراوان خواهيد ديد و جالب آنكه گاه اين درختان تا نزديكي دريا نيز ديده مي شود.اگر به گرجستان مي رويد حتماً مدتي را در اين منطقه اقامت كنيد و اگر به گرجستان رفته ايد و تاكنون از اوركي بازديد نكرده ايد بايد بگويم كه فرصت مهمي را از دست داده ايد و لازم است كه دوباره به اين كشور سفر كنيد.

تفلیس

شهر تفليس پايتخت گرجستان، بزرگترين ، پرجمعيت ترين و مهمترين شهر اين كشور مي باشد. در گذشته نام رسمي شهر تيفليس Tiflis بود و در مكاتبات اداري به اين نام خوانده مي شد. از سال 1936 نام رسمي شهر به همان نام محلي آن در زبان گرجي يعني تبيليسي Tbilisi تغيير پيدا كرد.تبليسي از واژه كهن تپيلي Tpili بمعناي گرم گرفته شده است كه ظاهراً به چشمه هاي آب گرم اين شهر اشاره دارد. بنابراين مي توانيم تفليس را شهر چشمه هاي آبگرم هم بناميم.خارجي ها در تلفظ نام اين شهر گاه به اشتباه به آن تيبيليسي Tibilisi مي گويند در حالي كه در نام واقعي شهر حرف ت ساكن مي باشد.تفليس كه در مسير جاده ابريشم واقع شده است همواره يك پل ارتباطي ميان شرق و غرب بوده است. حتا امروزه هم تفليس مسير ترانزيت شرق و غرب است. این شهر در ۱۲۰ کیلومتری رشته کوه قفقاز بزرگ و ۲۵۰ کیلومتری دریای سیاه قرار دارد و با شهرهای تاشکند، استانبول، رم،بارسلون، بوستون، و شیکاگو هم عرض است . این شهر در دو طرف ساحل رود کر / کور (به زبان گرجی متکواری) در درون دره‌ای گسترده‌است. این رود که از کوههای کردستان ترکیه سرچشمه می‌گیرد به طول ۳۶ کیلومتر در شهر جاری است. سد اورتاچالا سرعت جریان آب را در مسیر شهر کاهش می‌دهد و رژیم آبی آن را تنظیم می‌کند . اين شهر در مسير خط لوله انتقال نفت از درياي خزر به اروپا قرار گرفته است و از اين لحاظ هنوز نقش سنتي ترانزيتي بين شرق و غرب را ايفا مي نمايد.موقعيت جغرافيايي شهر بگونه اي بوده است كه در سالهاي مختلف زير سيطره امپراطوري هاي گوناگوني قرار گرفته است و از اين رو هم از تمدنهاي غربي و هم از تمدنهاي شرقي مايه گرفته است و اين تنوع بخوبي در فرهنگ و معماري شهر خود را نمايان مي سازد.امروزه شهر تفليس يادآور انقلاب رز مي باشد. تحولي كه بدون خونريزي منجر به سرنگوني حكومت فاسد و خودكامه ادوارد شوارنادزه شد. ادوارد شواردنادزه توانست بعد از اين تحول در خانه خود در اين شهر با امنيت كامل به زندگي ادامه بدهد.در روايات و اسطوره هاي محلي بناي اين شهر را به وختانگ گرگاسالي Vakhtang Gorgasali نسبت مي دهند.شاه وختانگ در قرن پنجم ميلادي هنگام شكار با چشمه اي آبگرم مواجه مي شود و دستور ساختن شهري را در آنجا صادر مي كند كه به شهر چشمه هاي آبگرم معروف شده است. اين روايت با كشفيات باستانشناسي سازگار نيست زيرا آثار بدست آمده از قلعه ناري نشان مي دهد كه در قرن چهارم نيز اين منطقه شهري وجود داشته است. بنابراين شاه وختانگ را نه بيانگذار شهر تفليس بلكه مرمت كننده و بازسازنده آن مي دانيم.تفليس در دوران حكومت افشاريه تحت نفوذ ايران قرار نداشت از اينرو آقامحمدخان قاجار در سال 1759 ميلادي براي فتح اين شهر به آن يورش برد.در اين تهاجم مردم شهر قتل عام شدند و شهر غارت گرديد.گفته مي شود در اين جنايت 15000 نفر به قتل رسيدند و بسياري از روحانيون مسيحي به درون رودخانه كر انداخته شدند. اين جنايت هنوز هم در حافظه تاريخي مردم تفليس زنده است و درباره آن سخن مي گويند.در آغاز قرن نوزدهم مردم گرجستان براي رهايي از سلطه حاكمان فاسد و جنايتكار قاجار خود را تحت سلطه روسها قرار دادند.در سال 1801 تفليس بخشي از امپراطوري روسها بشمار مي آمد.پس از رهايي از چنگال حكام جنايكار قاجار، رشد و توسعه شهر تفليس آغاز شد. در نيمه نخست قرن نوزدهم جاده هاي ارتباطي ساخته شد كه اين شهر را به شهرهاي ديگر قفقاز مانند ايروان، باكو، باتومي، پوتي و نيز به شهرهاي مهم روسيه متصل مي كرد.تفليس در دهه پنجاه از همين قرن به يك مركز مهم اقتصادي و فرهنگي تبديل شد.شهري كه بزرگاني چون ايليا چاوچاوادزه Ilia Chavchavadze و الكساندر گريبويدف Aleksandr Griboyedov در آن زندگي مي كردند.در سال 1918 يعني يكسال پس از انقلاب كمونيستي شوروي، مردم قفقاز از شرايط نابسامان روسيه استفاده كردند و بار ديگر جنبش ها و حركتهاي استقلال طلبانه جان گرفت. در اين دوران مردم تفليس نيز توانستند خود را از زير يوغ روسها خارج كنند . در دوره اي كوتاه يك حكومت مستقل در سرتاسر قفقاز شكل گرفت كه تفليس پايتخت آن بود و پس از آن نيز تفليس مركز جمهوري دموكراتيك گرجستان شد كه يك جمهوري خودمختار بود.اما اين دوران نيز ديري نپاييد و در سال 1921 گرجستان بصورت يكي از جمهوري هاي شوروي درآمد و بار ديگر تفليس زير سيطره روسها قرار گرفت.در دوران كمونيستها هم رشد اقتصادي و فرهنگي تفليس چشمگير بود. در آن دوران صنايع مهمي در اين شهر ايجاد شد و تفليس يكي از مراكز مهم فرهنگي در شوروي بشمار مي رفت.پس از فروپاشي شوروي و استقلال گرجستان تفليس بصورت شهري مافيايي و جنايي ظاهر شد. در اين زمان امنيت در شهر از بين رفت و اداره شهر درعمل توسط گروههاي مافيايي و جايتكار صورت مي گرفت. در دوران حكومت شواردنادزه ديكتاتور غربگراي گرجستان با انكه ثبات نسبي برقرار بود اما تفليس همچنان يك شهر ناامن و مافيايي بشمار مي رفت. در اين دوران وضع اقتصادي اين شهر بشدت به وخامت گراييد. تمام صنايعي كه در دوران شوروي ايجاد شده بوند از كار افتادند و بيكاري و فقر فراگير شد. گروههاي مافيايي در آن سالها ماشين آلات كارخانه ها را به حراج گذاشتند و پول آن را به جيب خود مي ريختند. بسياري از ايراني ها در آن سالها براي خريد اين ماشين آلات ارزان گرجستان مي رفتند.در سال 2003 مردم تفليس توانستند با تظاهراتي سراسري و آرام در ميدان آزادي اين شهر و اطراف آن پارلمان گرجستان را تصرف كنند. در اين حركت كه به انقلاب رز معروف گرديد نيروهاي امنيتي و نظامي هم به مردم پيوستند و با سقوط حكومت شواردنادزه دوران جديدي آغاز شد. اكنون تفليس شهري امن است كه بسرعت بسوي توسعه پپيش مي رود.

ثبت دیدگاه

کد امنیتی

نظرات کاربران